قبیله بابریبابُری (یا بابُر، بابَر، مفرد بابُریَ)، از قبایل پشتو که در اصل در رشته کوههای سلیمان میزیستند و امروزه در اطراف پراکنده شدهاند. ۱ - سرزمین اصلی بابریهاسرزمین اصلی آنها در پاکستان و در نوار مرزی میان ایالت مرزی شمال غربی و بلوچستان است که از رشته کوههای سلیمان تا دامنههای درجات در اطراف چودهوَنْ ادامه دارد، و گفته میشود تیرههایی از این قبیله از قرن هشتم در این محل سکونت داشتهاند. ۲ - جمعیت قبیله بابرجمعیت قبیله را در پایان قرن سیزدهم به مقادیر کاملاً متفاوتی تخمین زده اند؛ راورتی رقم شش تا هفت هزار خانوار را پیشنهاد میکند، که اغراق آمیز به نظر میرسد، در حالی که ستاد فرماندهی ارتش انگلیس در هند به هفتصد مرد جنگی اشاره میکند، و این رقم حاکی از جمعیتی به مراتب کمتر، یعنی حدود چهار تا پنج هزار نفر است. [۱]
فرهنگ قبایل پتهان در مرز شمالی غربی هند، ج۱، ص۲۵.
۳ - شغل قبیله بابریگزارشهای اواخر قرن دوازدهم به این سو حاکی از آن است که این قبیله مدتهای مدید در داد و ستدهای میان آسیای مرکزی و هند مشارکت داشتهاند. ۴ - علل مهاجرت بابریهاانگیزههای تجاری سبب شد که بابریها به ناحیه پیشاور و بیش از آن به قسمتهایی از افغانستان سرازیر شوند، و در کار گردآوری سالانه صمغ انقوزه (هِنْگْ) و داد و ستد گوسفند و پوستین مشغول شوند. [۲]
بلوچستان در طول قرون، ج۲، ص۴۹.
در این باره در کتاب محمد حیات خان اشارهای به وجود پانصد خانوار بابری شده است که در درههای اَرغنداب، لوگر، کُنَر در قندهار و اطراف کابل پراکندهاند.۵ - وضعیت فعلی قبیله بابریبدرستی معلوم نیست که در ایام اخیر بر سراین چادرنشینها چه آمده است. در ایالت ننگرهار، دهکدهای به نام بابری وجود دارد، [۳]
ناحض، ویرایشگر، ج۱، ص۱۸۹، قاموس جغرافیایی افغانستان، ج ۱، کابل ۱۳۳۵ ش.
ولی این نام لزوماً دال بر وجود نسبتی نیست. بررسی وضع ایلات در ۱۳۵۷ ش، وجود کمتر از هزار خانوار بابری را نشان میدهد (۲۸۰ خانوار چادرنشین، ۶۹۵ خانوار نیمه چادرنشین) که همگی در سایر نواحی افغانستان سکونت داشتند. بیشتر آنان در زمستان در شمال قیسار (در ایالت فاریاب) و حدود شِبِرغان (در ایالت جوزجان) و در تابستان در بخش علیای ناحیه مُرغاب به سر میبرند. گروههای کوچکتری در دشتِ اَرچی در ناحیه قَطَغن، نزدیک بلخ و در کرانه بخشهای میانی هریرود، و نیز در دره هِلْمَند زندگی میکنند. [۴]
فرهنگ جغرافیایی افغانستان، ج۴، ص۲۹۱.
۶ - تیرههای بابریدربرخی از منابع، به این تیرههای بابری در افغانستان اشاره شده است: غورخیل (نیز غوییزی، که ممکن است صورت دیگری از آن باشد)، ابراهیم خیل، مَلَخیل، عُمران خیل. درمنابع دیگر، تنها به وجود اولین تیره بابری (به صورتهای غور یا خیل یا غوراخیل) و دومین تیره آنها در پاکستان اشاره کردهاند. [۵]
شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، ج۱، ص۱۸۰، لاهور ۱۳۱۱/۱۸۹۴.
۷ - نسبشناسی بابریهانسبت شناسان بابریها را شاخهای از قبیله شیرانی دانستهاند. در پاکستان این دو قبیله، با یکدیگر همسایهاند، ولی چنان از یکدیگر متمایزند که هیچ گونه پیوند ایلی مشترک میان آنها احساس نمیشود؛ بابریها حتی در حمله تنبیهی انگلیسیها بر شیرانیها در ۱۲۶۹/۱۸۵۳ شرکت جستند. [۶]
لشکرکشیهای مرزی و ماوراء بحار از هند، ج۳، ص۱۷۹.
بابریهای افغانستان هیچ گاه از چنین پیوندی سخن نگفتهاند و خود را صرفاً پشتو میدانند و تقریباً تمامی آنها به زبان پشتو تکلم میکنند.۸ - فهرست منابع(۱) شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، لاهور ۱۳۱۱/۱۸۹۴. (۲) ناحض، ویرایشگر، قاموس جغرافیایی افغانستان، ج ۱، کابل ۱۳۳۵ ش. (۳) فرهنگ قبایل پتهان در مرز شمالی غربی هند. (۴) بلوچستان در طول قرون. (۵) فرهنگ جغرافیایی افغانستان. (۶) لشکرکشیهای مرزی و ماوراء بحار از هند. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بابری»، شماره۵۰. |